دیوان جهانشاه حقیقی قاراقویونلی |
در همین سال، جهانشاه پسران خود، پیربوداق و محمدی
میرزا را که در شیراز و اصفهان اقامت داشتند، فرا خواند. پس از آنکه بابر
میرزا، شیراز را به سنجر، و یزد را به خلیل، نوادگان شاهرخ تیموری سپرد
(احمدبن حسین، 14)، پیربوداق از سوی پدر به شیراز رفت و در اواخر شعبان 857
با سنجر جنگید که به پیروزی پیربوداق و تسخیر شیراز انجامید (ابوبکر
طهرانی، 332-333؛ روملو، 341؛ تتوی، همانجا؛ نیز نک : ییلدیز، IX/259).
جهانشاه
در همین سال پیربوداق را به حکومت شیراز گماشت (روملو، 328؛ نیز نک :
سخاوی، 3/2). او نیز دامنۀ قلمرو خود را از فارس تا خوزستان، بغداد و حدود
لار و جرون (بندرعباس) گسترش داد (ابوبکر طهرانی، 335)، آنگاه برای سرکوب
امیرزاده خلیل راهی یزد شد (بافقی، 1/202-203)؛ اما خلیل میرزا با شنیدن
این خبر به خراسان گریخت (ابوبکر طهرانی، روملو، همانجاها). پس پیربوداق
شهر را گرفت، آنگاه به ابرقو رفت. هم در این ایام، امیر خواجگی از مخالفان
بابر که عَلَم استقلال برافراشته بود، پس از دریافت خبر آمدن پیربوداق به
فارس، از فرصت استفاده کرد و به اندیشۀ تسخیر یزد افتاد، اما امیرمحمود،
حاکم گماشتۀ پیربوداق به مقابلۀ او پرداخت (بافقی، 1/203).
پیربوداق در
858ق برای سرکوب سنجر که کرمان را تصرف کرده بود و نیز دفع مخالفان،
رهسپار کرمان شد و سنجر را شکست داد (احمدبن حسین، 274؛ روملو، 342-344؛
ابوبکر طهرانی، 337-340). پیربوداق بار دیگر در بهار 859ق به یزد
رفت و پس از نزدیک یک ماه اقامت در شهر، راهی شیراز شد (بافقی، 1/206- 209).
در
همین هنگام، الوندبیک فرزند اسکندر قرایوسف از خراسان به حوالی کرمان آمد و
قلعۀ سلیمانی را تسخیر کرد و قلعۀ سیرجان را به پسر خود قناشیرین واگذاشت.
با اینهمه، چون از آمدن پیربوداق آگاهی یافت، به سمت سیستان گریخت و
پیربوداق به تعقیب او پرداخت و عاقبت وی را در رمضان 860 به قتل رساند
(نک : غیاثی، 5/312؛ ابوبکر طهرانی، 341-342؛ روملو، 345).
پیربوداق
در بازگشت به شیراز، سطلمش (ساتلمش) شیرهچی را مأمور تسخیر قلعۀ سیرجان
کرد (ابوبکر طهرانی، روملو، همانجاها). پس از آنکه جهانشاه هرات را گرفت
(861ق) و در آنجا بر تخت نشست (15 شعبان 862)، سلطان ابوسعید تیموری از بلخ
بههرات لشکر کشید (خواندمیر، 4/74؛ واله، 709؛ نیز نک : مجدی، 965؛
تاریخ...، 32). از اینرو، جهانشاه در پی مقابله با او، فرستادهای به
شیراز نزد پسرش پیربوداق روانه کرد و از او برای مقابله با سلطان ابوسعید
یاری خواست، پیربوداق نیز از شیراز به او پیوست؛ اگرچه سلطان ابوسعید، در
ابتدا کسانی از علما را برای صلح نزد جهانشاه گسیل داشت (نک : ابوبکر
طهرانی، 354؛ روملو، 389-390؛ تتوی، 136؛ واله، 607)، اما اندکی بعد، از در
پیمانشکنی درآمده، از آب مرغاب گذشت و جمعی از ترکمانان را دستگیر کرد.
از اینرو، جهانشاه پیربوداق را به جنگ با او گسیل داشت. در این نبرد
پیربوداق شکست خورد و شمار بسیاری از ترکمانان به اسارت درآمدند (خواند
میر، 4/75؛ روملو، 392؛ تتوی، 138؛ واله، 607- 608). پیربوداق به اردوی پدر
بازگشت و از جهانشاه برای جنگ دوباره اجازه خواست، ولی با مخالفت پدر
روبهرو شد (ابوبکر طهرانی، 355؛ روملو، همانجا).
در همین ایام جهانشاه
از شورش پسر دیگرش حسنعلی میرزا در تبریز آگاهی یافت (همو، 392-401؛ تتوی،
همانجا؛ واله، 608). از اینرو، در اوایل صفر 863 از هرات به آذربایجان
رفت و قیام حسنعلی میرزا را سرکوب کرد. پیربوداق نیز پس از همراهی پدر به
فارس بازگشت (ابوبکر طهرانی، 356؛ خواندمیر، همانجا؛ نهاوندی، 34) و در
864ق فرمان داد تا برج و باروی شیراز را تجدید بنا کنند (فسایی، 1/347،
2/902)؛ آنگاه بیشتر نواحی خوزستان و شوشتر تا حدود بغداد را اندک اندک
تحت اقتدار خود درآورد و سرانجام عَلَم مخالفت بر ضد پدر برافراشت (نک :
سخاوی، همانجا؛ دولتشاه سمرقندی، 344؛ واله، 710؛ نیز نک : رومر، 164).
به
نظر میرسد که صلح جهانشاه با سلطان ابوسعید، در شورش او بیتأثیر نبوده
است (نک : میرجعفری، 310). از سوی دیگر، وی رد پیشنهادش را در حملۀ
دوباره به سلطان ابوسعید ناشی از تحریکات طرفداران برادرش، محمدی میرزا
میدانست و از توجه پدر به او نیز خشنود نبود. به هر حال، چون جهانشاه از
خبر طغیان فرزند آگاه شد، چندینبار از طریق نامه او را اندرز داد، اما
سودی نبخشید. به همین سبب در 865ق/1461م در پی دفع او به شیراز لشکر کشید
(ابوبکر طهرانی، 362؛ میرخواند، 6/854؛ واله، همانجا؛ نیز نک : سیوری،
49). پیربوداق شیراز را نهاده، در اطراف شهر تا نقاط دوردست هرجا مناسب
بود، برج و بارو ساخت و خود از شولستان و بهبهان به شوشتر رفت (غیاثی،
5/290)؛ اما سرانجام با وساطت مادرش خاتون جان بیگم، دست از طغیان کشید و
جهانشاه او را در 866ق بار دیگر به بغداد فرستاد (غفاری، 250؛ پیربوداق
منشی، 67- 68؛ ابوبکر طهرانی، 362-366؛ روملو، 430؛ تتوی، 156؛ قس: سخاوی،
همانجا، که از فرار او به سوی بغداد سخن به میان آورده است؛ نیز نک :
غیاثی، 5/317)، با این حال، او همچنان در هوای مخالفت بود و سیاست خصمانه
با پدر را دنبال میکرد. چنانکه نخست با دشمنان جهانشاه، یعنی مشعشعیان
طرح دوستی ریخت، اما بعدها با پیرعلی بن مشعشع که سالها در نواحی خوزستان
حاکم بود، نیز جنگید (نهاوندی، 43-44). پیربوداق در همین ایام به حسنعلی
میرزا، برادر مغضوب خود که به شام تبعید شده بود، نیز پناه داد و بار دیگر
علم طغیان برافراشت (ابوبکر طهرانی، 371؛ روملو، همانجا؛ نیز نک :
فضلالله، 126).
جهانشاه در 869ق با سپاهی عظیم برای سرکوب او به بغداد
لشکر کشید (غفاری، ابوبکر طهرانی، پیربوداق منشی، روملو، همانجاها؛ ابن
کربلایی، 53؛ منجمباشی، 152) و برای جلوگیری از اتحاد احتمالی میان اوزون
حسن (ﻫ م) و پیربوداق، به اوزون حسن وعده داد که شهرهای موصل، اربیل و
سنجار را به او واگذار کند (ابوبکر طهرانی، همانجا؛ روملو، 441) و درواقع
راه پیربوداق به سوی غرب را بست. از آن سوی، پیربوداق به استحکام برج و
باروی شهر پرداخت. جهانشاه مدت یکسال و نیم یا بیشتر بغداد را در محاصره
گرفت (نک : ابن تغری بردی، 16/350؛ سخاوی، 3/22؛ ابوبکر طهرانی، 372؛ ابن
کربلایی، همانجا؛ برای اوضاع عمومی بغداد در وقت محاصره، نک : سخاوی،
3/2-3). در این مدت، شماری از مردم بغداد از میان رفتند و بسیاری از یاران
پیربوداق به اردوی جهانشاه پناه بردند؛ حتى کسانی برآن شدند تا او را تسلیم
جهانشاه کنند، ولی پیربوداق تیغ در میان ایشان نهاد، از آن جمله دو تن از
زنان خود را به قتل رساند (ابوبکر طهرانی، همانجا؛ روملو، 445).
سرانجام،
پیربوداق به ستوه آمد و برای صلح با پدر کس نزد وی فرستاد و شهر را تسلیم
کرد (غیاثی، 5/323؛ ابوبکر طهرانی، روملو، همانجاها).
به گفتۀ
سخاوی که با منابع دیگر سازگاری ندارد، جهانشاه بار دیگر، پیربوداق را بر
حکومت بغداد ابقا کرد، ولی اطرافیان پیربوداق او را به ادامۀ سرکشی تشویق
میکردند. آنگاه جهانشاه، محمدی میرزا را به جنگ وی گسیل داشت (3/22).
پیربوداق خود عزم داشت تا به خدمت پدر درآید، اما محمدی میرزا به دستور
جهانشاه وارد بغداد شد و به کمک پیرمحمد تواچی وی را به قتل رساند (ابوبکر
طهرانی، 372-373؛ دولتشاه، 345؛ غفاری، روملو، همانجاها؛ تتوی، 165؛ واله،
711-712؛ برای تاریخ قتل او، نک : ابن تغری بردی، همانجا؛ غیاثی،
5/324-325؛ ابن عماد، 9/459؛ پیربوداق منشی، 68؛ ابن کربلایی، همانجا؛
تاریخ، 33؛ هینتس، 134؛ سیوری، رومر، همانجاها). پیکر پیربوداق در بغداد به
خاک سپرده شد (گازرگاهی، 321).
مرگ پیربوداق سرآغاز ضعف و انحطاط دولت
قراقویونلو بود (واله، 712؛ نهاوندی، 45) و با از میان رفتن حاکم نیرومند
بغداد، یکی از موانع جدی پیشروی آققویونلوها از میان برداشته شد.
گفتهاند
که پیربوداق بیاندازه تندخو، ستمگر و بدرفتار بود (غیاثی، 5/325؛ نیز
نک : عزاوی، 3/172). او شعر نیز میسرود و «بوداق/ بداغ» تخلص میکرد.
نمونههایی از مکاتبات منظوم او با جهانشاه به هنگام محاصرۀ بغداد، در
تذکرهها نقل شده است (دولتشاه، 344-345؛ فخری هروی، 67؛ نیز نک : صفا،
4/134؛ میرجعفری، 326؛ نخجوانی، 13-14).
مولانا طوسی (د 869ق) شاعر
معروف که مدتی در بغداد بهسر میبرده، و مورد عنایت پیربوداق بوده، در
اشعار خود او را مدح کرده است (نک : گازرگاهی، همانجا؛ صفا، 4/ 458).
همچنین از آنجا که وی به شعر و ادبیات علاقهمند بود (نک : نفیسی،
1/234)، مولانا ولی قلندر، از شعرای معروف هرات را با خود به شیراز برد
(علیشیر، 40؛ همچنین دربارۀ نسخهای هنری و نفیس که از خمسۀنظامی برای
پیربوداق تهیهشده بود، نک :گری، 862).
پیربوداق در بغداد، باغی ساخت که سالها پس از او نیز همچنان آوازه داشت (نک : اسکندربیک، 1/34).
گفتنی
است، احمدبن حسین کاتب یزدی تاریخ جدید یزد را هنگامی که پیربوداق به یزد
آمده بود و از سوی پدرش جهانشاه نواحی جنوبی ایران را اداره میکرد، به او
تقدیم داشت (نک : ﻫ د، احمدبن حسین کاتب).
مآخذ: ابن تغری بردی،
النجوم؛ ابن عماد، عبدالحی، شذرات الذهب، به کوشش عبدالقادر ارنؤوط و محمود
ارنؤوط، بیروت/ دمشق، 1413ق/1993م؛ ابن کربلایی، حافظ حسین، روضات الجنان،
به کوشش جعفر سلطان القرایی، تهران، 1349ش؛ ابوبکر طهرانی، دیار بکریه، به
کوشش نجاتی لوغال و فاروق سومر، تهران، 1356ش؛ احمدبن حسین کاتب، تاریخ
جدید یزد، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1345ش؛ اسکندربیک منشی، عالم آرای
عباسی، تهران، 1350ش؛ بافقی، محمـد مفیـد، جامع مفیـدی، بهکـوشش ایـرج
افشـار، تهران، 1340ش؛ پیربـوداق
منشـی، جواهـرالاخبـار، بـه کـوشش محسـن بهـرامنژاد، تهـران، 1378ش؛ تـاریخ
قزلباشان،
به کوشش هاشم محدث، تهران، 1379ش؛ تتوی، احمد و آصفخان قزوینی، تاریخ
الفی، به کوشش علی آل داود، تهران، 1378ش؛ خواندمیر، غیاثالدین، حبیب
السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1353ش؛ دولتشاه سمرقندی، تذکرة
الشعرا، به کوشش محمد رمضانی، تهران، 1366ش؛ روملو، حسن، احسن التواریخ، به
کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1349ش؛ سخاوی، محمد، الضوء اللامع، قاهره،
1353-1355ق؛ صفا، ذبیحاللـه، تاریخ ادبیات در ایران، تهران، 1363ش؛ عزاوی،
عباس، تاریخ العراق بین احتلالین، بغداد، 1939م؛ علیشیر نوایی، مجالس
النفائس، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، 1363ش؛ غفاری قزوینی، احمد، تاریخ
جهانآرا، به کوشش مجتبى مینوی، تهران، 1343ش؛ غیاثی، عبداللـه، التاریخ،
بغداد، 1975م؛ فخری هروی، محمد، روضة السلاطین، به کوشش عبدالرسول
خیامپور، تبریز، 1345ش؛ فسایی، حسن، فارسنامۀ ناصری، به کوشش منصور
رستگار فسایی، تهران، 1367ش؛ فضلالله بن روزبهان، تاریخ عالم آرای امینی،
به کوشش محمداکبر عشیق، تهران، 1382ش؛ گازرگاهی، حسین، مجالس العشاق، به
کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران، 1375ش؛ مجدی، محمد، زینت المجالس،
تهران، 1342ش؛ منجمباشی، احمد دده، تاریخ، استانبول، 1480ق؛ میرجعفری،
حسین، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در دورۀ تیموریان و
ترکمانان، اصفهان، 1375ش؛ میرخواند، محمد، روضةالصفا، تهران، 1339ش؛
نخجوانی، حسین، «مسجد کبود تبریز»، نشریۀ دانشکدۀ ادبیات، تبریز، 1327ش، س
1، شم 3؛ نفیسی، سعید، تاریخ نظم و نثر در ایران و در زبان فارسی، تهران،
1344ش؛ نهاوندی، عبدالباقی، مآثر رحیمی، به کوشش محمد هدایت حسین، کلکته؛
1924م؛ واله، محمدیوسف، خلد برین، به کوشش هاشم محدث، تهران، 1371ش؛ یزدی،
حسن، جامع التواریخ حسنی، به کوشش حسین مدرسی طباطبایی و ایرج افشار،
کراچی، 1987م؛ نیز:
Gray, B., »The Pictorial Arts in the Timurid
Period«, The Cambridge History of Iran, vol. VI, ed. P. Jackson,
Cambridge, 1986; Hinz, W., Irans Aufstieg zum Nationalstaat, Leipzig,
1936; Roemer, H. R., »The Türkmen Dynasties«, The Cambridge History of
Iran, vol. VI, ed. P. Jackson, Cambridge, 1986; Savory, R. M., Studies
on the History of Ԩafawid Iran, London, 1987; Yıldız, H. D., Büyük İslâm
tarihi, Istanbul, Zaman.
نادره جلالی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
JAHANȘA DIWANY
زندگی و آثار-جهانشاه حقیقی-نئنگ حیاتی و دؤردیجیلیگی-يعيش و يعمل في جهان شاه الحقيقي-د.خ.اونق
-JAHANȘA HAKYKYNYNŇ HAÝATY we DÖREDIJILIGI-COLLECTION POEMS OF LITERARY JAHANSHAH HAKYGY
Email address: han.own@hotmail.com - Dr. H. OWNUK